تاریخچه NLACRC

تاریخچه مراکز منطقه ای و قانون لانترمن

در کالیفرنیا، مانند سایر ایالت‌ها، مؤسسات بزرگ در نیمه اول قرن بیستم بر سیستم خدماتی برای افراد دارای ناتوانی‌های رشدی تسلط داشتند. خدمات اجتماعی با بودجه عمومی محدود بود و مراقبت خارج از خانه در مؤسسات بزرگ دولتی و خصوصی معمولاً تنها گزینه خدماتی موجود بود.

رشد مؤسسات بزرگ در سراسر ایالات متحده بین دهه‌های 1920 و 1940 در نتیجه دیدگاه‌ها و سیاست‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن زمان، به‌ویژه جنبش اصلاح نژادی، افزایش یافت. اصلاح‌طلبان این ایده را ترویج کردند که مشکلات اجتماعی جهان را می‌توان با استفاده از پرورش انتخابی برای حذف «ژن‌های نامطلوب» از مخزن ژنی انسان حذف کرد. برای انجام این کار، اصلاح‌طلبان توصیه کردند که افرادی که آنها را «ناشایست» می‌دانستند، از جمله آن‌هایی که دارای ناتوانی‌های ذهنی و رشدی هستند، عقیم یا از بقیه افراد جامعه جدا شوند تا توانایی تولید مثل را از آنها سلب کنند.

بسیاری از متخصصان مراقبت های بهداشتی و سیاست گذاران عمومی در ایالات متحده تحت تأثیر این ایده ها قرار گرفتند و از آنها حمایت کردند. حتی پس از اینکه مفاهیم اصلاح نژاد پس از جنگ جهانی دوم بدنام شد، آنها به مدت بیست سال دیگر از طریق عمل مداوم عقیم‌سازی غیرارادی و استفاده از نهادینه‌سازی به عنوان ابزاری برای منزوی کردن افراد، به تأثیرگذاری بر سیاست‌های عمومی و زندگی افراد دارای معلولیت ادامه دادند. دارای معلولیت

در دهه 1950، خانواده های کودکان عقب مانده ذهنی شروع به سازماندهی و ایجاد سیستم های حمایتی و خدماتی اجتماعی خود به عنوان جایگزینی در مراقبت های سازمانی کردند. سازمان های تحت مدیریت والدین مانند کمک به شهروندان عقب مانده در سانفرانسیسکو و بنیاد کودکان استثنایی در لس آنجلس، مدارس خصوصی، مراکز فعالیت و کارگاه های سرپناهی را برای پسران و دختران عقب مانده ذهنی خود که از دسترسی به آموزش عمومی و خدمات حرفه ای محروم بودند، تأسیس کردند.

در اوایل دهه 1960، جنبش حقوق مدنی و انتخاب رئیس جمهور جان اف کندی (که خواهری با عقب ماندگی ذهنی داشت) به سرعت بخشیدن به روند تغییر کمک کرد. از آنجایی که عقب ماندگی ذهنی به بخشی از دستور کار ملی تبدیل شد، دلارهای فدرال به سمت راه هایی برای ارائه خدمات اجتماعی برای افراد دارای عقب ماندگی ذهنی هدایت شد.

در سال 1964، بیش از 13000 نفر با ناتوانی های رشدی در چهار موسسه پرجمعیت کالیفرنیا (به نام بیمارستان های ایالتی) زندگی می کردند و 3000 نفر دیگر در لیست انتظار بودند. با اصرار والدین، قانونگذار کالیفرنیا یک کمیته فرعی را برای بررسی نگرانی‌ها در مورد مراقبت‌های ارائه شده در بیمارستان‌های ایالتی و بررسی نیاز به ایجاد مؤسسات اضافی منصوب کرد. این بررسی مشکلات جدی را با بیمارستان های دولتی موجود نشان داد و ساخت مؤسسات بزرگ اضافی بسیار پرهزینه خواهد بود.

این امر باعث شد که قانونگذار به دنبال جایگزینی باشد. در سال 1966، بودجه ای برای ایجاد دو مرکز منطقه ای آزمایشی، یکی در شمال و دیگری در جنوب کالیفرنیا اختصاص یافت. تمرکز اصلی این مراکز ارائه خدمات مبتنی بر جامعه برای حمایت از افرادی بود که در معرض خطر قرار گرفتن در بیمارستان‌های دولتی بودند. عضو مجمع، فرانک دی. لانترمن، قانونگذاری این پروژه آزمایشی را با هم نویسندگی کرد. مراکز آزمایشی در اولین سال فعالیت خود به 559 نفر خدمات رسانی کردند.

A black and white portrait of Lanterman

این دو مرکز منطقه ای اول آنقدر موفق بودند که قوه مقننه شروع به طراحی یک سیستم سراسری کرد. در سال 1969، قانون عقب ماندگی ذهنی لانترمن، سیستم مرکز منطقه ای را ایجاد کرد که امروزه شامل بیست و یک مرکز منطقه ای در سراسر کالیفرنیا می شود.

در سال 1973، قانون عقب ماندگی ذهنی Lanterman گسترش یافت و شامل افراد مبتلا به فلج مغزی، صرع و اوتیسم و سایر شرایطی شد که نزدیک به عقب ماندگی ذهنی دارند. در سال 1976، این قانون به قانون خدمات ناتوانی‌های رشدی لنترمن (معروف به قانون لانترمن) تغییر نام داد و برای ایجاد حق خدمات درمانی و توانبخشی و برنامه‌ریزی برنامه‌های فردی اصلاح شد. در سال 2014، قانون "عقب ماندگی ذهنی" را به ناتوانی ذهنی تغییر داد.

در اواسط دهه 1980، در دسترس بودن خدمات مبتنی بر جامعه نه تنها به مردم کمک می کرد تا با موفقیت در جوامع خانگی خود زندگی کنند، بلکه به صدها نفر کمک می کرد تا از بیمارستان های دولتی خارج شوند (نام مراکز توسعه ایالتی در سال 1978 تغییر نام داد). در سال 1985، تنها 7100 نفر در مراکز توسعه ایالتی ساکن بودند، در حالی که بیش از 78000 نفر خدمات مبتنی بر جامعه را از طریق سیستم مرکز منطقه ای دریافت می کردند.

در سال 1992، لایحه 1383 سنا، فلسفه قانون لانترمن را به روز کرد و دامنه خدمات و پشتیبانی های موجود را گسترش داد. فلسفه جدید مفهوم «توانمندسازی» را پذیرفت، برنامه‌ریزی فرد محور را ایجاد کرد و به افراد و خانواده‌هایشان حق انتخاب و اختیار بیشتری برای تصمیم‌گیری درباره زندگی‌شان داد.

در آغاز قرن، یک تغییر عمده در سیستم خدمات توسعه ای کالیفرنیا مشهود بود. در سال 2001، تنها 3800 نفر هنوز در مراکز توسعه ایالتی ساکن بودند، در حالی که بیش از 163000 فرد و خانواده خدمات مبتنی بر جامعه دریافت می کردند.

امروزه، تمرکز سیستم خدمات بر ارائه خدمات و پشتیبانی از طریق ارائه دهندگان مبتنی بر جامعه ادامه می یابد و هدف کاهش تعداد افراد ساکن در مراکز توسعه ایالتی را ادامه می دهد. تا فوریه 2015، تنها 1147 نفر هنوز در مراکز توسعه ایالتی ساکن بودند و حدود 287000 فرد و خانواده خدمات مبتنی بر جامعه را که از طریق سیستم مرکز منطقه ای پیش بینی شده توسط فرانک لانترمن، عضو مجمع، هماهنگ شده بود، دریافت می کردند.